شعر توحیدی
مهدی الهی قمشه ای

دل فدای حسن یکتا کن کمال این است و بس

در استقبال از شعر معروف میزرا حبیب الله مجتهد خراسانی

دل فدای حسن یکتا کن کمال این است و بس
دیده محو روی زیبا کن کمال این است و بس

سرّ پنهان را که جویی در زمین و آسمان 
در درون خویش پیدا کن کمال این است و بس

علیرضا محمدعلی بیگی

زلیخا مستجاب الدعوه شد: یوسف به زندان رفت !

به دنبال چراغم آسمان ابری است ماهی نیست
اگر آب حیاتی هست جز در کوره راهی نیست

چه شهری! متّهم هایش چقدر آزاد می گردند!
که قاضی هست شاهد هست اما دادخواهی نیست

محمدعلی صفری (زرافشان)

در دو عالم یک دم از این آستان دورم مکن

یارب از قرب جوار دوستان دورم مکن
ز دیار عاشقان خویش مهجورم مکن

تا دلم از پا نیفتادَه ست دستم را بگیر
زیر پای دشمنان پامال، چون مورم مکن

علیرضا پناهیان

اینکه بیمار تو بودم یک عمر...

همـۀ مستیـم از بـوى تو بود
می ام از بادۀ مینـوى تو بود
 
هـر زمـان چشم فــرو می‏بستم
در خیـالـم رخ نیکوى تو بود

ذبیح الله صاحبکار دولت آبادی

دل ز تکرار شب و روز گرفته‌ست مرا

در دیاری که هنر خوارتر از خاکِ ره است
بشکن این گوهر با خاک برابر شده را!

ای خوش آنان که چو خفتند ز خاطر بردند
رنج این غمکده‌ی بی در و پیکر شده را

علی دوانی کازرونی

روز روشن دیدم و روی توام آمد به یاد

روز روشن دیدم و روی توام آمد به یاد
ظلمت شب آمد و موی توام آمد به یاد

قامت سروی لب جویی بدیدم دلفریب
واندر آن دم قدّ دلجوی توام آمد به یاد

محمدحسین بهجتی اردکانی (شفق)

روشن از روی تو آفاق جهان می‌بينم

روشن از روی تو آفاق جهان می‌بينم
عالم از جاذبه‌ات در هيجان می‌بينم

شورش بلبل و جانبازي پروانه و شمع
همه از عشق تو اي مونس جان مي بينم

علی صافی گلپایگانی

در سایه ی مستدام عشقت

هر کس که فتد به دام عشقت
ادراک کند مقام عشقت

آن گاه چشد حلاوت عشق
کاو راه بَرَد به بام عشقت