میرزا محمدحسن زنوزی خویی (فانی)

در مرایای عدم خود را به خود بنموده‌ای


ای که از یک جلوه پیدا هر دو عالم کرده‌ای
پس دو عالم را نهان در عین آدم کرده‌ای

بر سر آدم نهاده «تاج کرَّمنا» ز لطف
بر سریر سلطنت او را مکرّم کرده‌ای

هر دو عالم را نموده دفتر اسرار خود
جان آدم را بدان اسرار، ملهم کرده‌ای

در لباس قطره گشتی جلوه‌گر بر عین خویش 
مندرج زآن جلوه در یک قطره صد یم کرده‌ای

در مرایای عدم خود را به خود بنموده‌ای
در تفاصیل شئون، خلقی فراهم کرده‌ای

کرده‌ای هر نوع را در تحت جنسی استوار
پس به حکمت جنس را با جنس مُنضَم کرده‌ای

از رخ نیکوفَرت یوسف پدید آورده‌ای 
وز لب جان‌پرورت عیسای مریم کرده‌ای

هر دو عالم را پدید آورده‌ای در یک نفس 
صدهزاران جلوه‌ گوناگون به یک  دم کرده‌ای

چون تو را در هر لباسی جز تو نشناسد کسی 
پس چرا زین سان لباس خویش معلَم کرده‌ای

«فانی» خود را بقای جاودان بخشیده‌ای
جانْش را در خلوت توحید مَحرم کرده‌ای

83
| | |
تاریخ انتشار: 30 اردیبهشت 1404
| 0 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود