در ماتم حسین علیه السلام
فریاد از ستیزهی این چرخ روی سخت
کرده چهها ز کینه به شاهان نیک بخت
سلطان اولیا، علی و زوجهاش بتول
بستند با حسین و حسن زین سرای رخت
پهلوشکسته، فرق به ناحق شکافته
سر از قفا بریده، جگر گشته لَخت لخت
فریاد از فلک که ز امداد و یاریاش
قتل حسین، کرده یزید سیاه بخت
بر خاک تیرهاش ز جفا سرجدا فکند
با آن که بود وارث شاهی و تاج و تخت