در این دفتر، اشعار علما و بزرگان حوزوی غیر معاصر منتشر شده است
منم که شهره به سرگشتگی به هر کویمفتاده در خَم چوگانِ عشق چون گویمهوای گلشن فردوس برده از خاطرنسیم روح فزا خاکِ آن سر کویم
آه که شد کشته ز تیغ و سُنینبلبل گلزار پیمبر، حسینآه حسینم حسیناز غم او غمکده شد آسمانناله کنان جملهی قدوسیانخیل ملائک به فلک در فغانقامت جبریل امین، شد کمان
فریاد از فلک که ز امداد و یاریاشقتل حسین، کرده یزید سیاه بختبر خاک تیرهاش ز جفا سرجدا فکندبا آن که بود وارث شاهی و تاج و تخت
چین زلف تو به یک پیچ، صد ارقم شکندهر که بر پای شود راست، به یک خم شکندتار مویی اگر از شانهی لطفت خیزددلنشین است ولی شانه ی آدم شکند
ای از گل رخسار تو خرّم چمنِ حسنوی صدرنشین روی تو در انجمنِ حسنپرورده تو را مادر دهر از لبنِ حسنحسن تو فزون ساخت بها و ثمنِ حسنهر جا که شود ذکر حدیث حَسنِ حسناوّل سخن از حسن تو آید به میانه