هر دو عالم یک وجود آمد فقط
نقش إِلَّا اللَّه نمود آمد فقط
بودها جمله نمودِ بود بود
زآن که هر چه بود، بود آمد فقط
زآتشی کآثار غیریّت بسوخت
بودِ موجودات دود آمد فقط
داد عالم را وجود محض خود
بلکه از خود محض جود آمد فقط
او همه با خویشتن گفت و شنید
تا که در گفت و شنود آمد فقط
دید در مرآت عیان خویش را
هستِ مطلق در شهود آمد فقط
روی خود را دید پیش روی خود
خود پیاپی در سجود آمد فقط
بی حد از اوصاف خود محدود گشت
گرچه خود عین حدود آمد فقط
خودبه¬خود اسرار خود را کرده فاش
زود بی همتا وجود آمد فقط
«کلُّ شیءٍ هالک إِلّا وَجْهه»
در فراز و در فرود آمد فقط
«فانی» از خود فانی و باقی به دوست
لاجرم بودش نبود آمد فقط