میرزا محمدحسن زنوزی خویی (فانی)
30 اردیبهشت 1404

بی جذبه به برهان نتوان راه به حق برد


در گوش دلم می‌رسد از عالم بالا
کز غیر تبرّا کن و با عشق تولّا

ای عقل به کُنهش نبری ره به دلایل
تا دم نزنی بیهُده ای قطره ز دریا

اعیان که مرایای ظهورات کمالند
گشتند به مرآت جمال تو هویدا

اسما و صفت ها و شئونات و حقایق 
محوند در آن ذات تقدَّس و تعالی

این رحمت مخفی ست که شد شامل اعیان
ور نه به خود او راست نظر مخفی و پیدا

اسما صُوَر شأن مسمّاست ولی نیست
در وحدتشان، اسم به جز عین مسمّی

این کثرت اسما ز شئون، کثرت وهم است
چون عین مسمّاست عیان در همه اسما

بی جذبه به برهان نتوان راه به حق برد
بینا به عصا می‌نشود دیده‌ی اعمی

«فانی»صفت آن کاو نشود نیست ز هستی
هرگز نبرد راه بدان مقصد اقصی

11
| | |
| 0 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود