ملا محمدرفیع واعظ قزوینی
4 خرداد 1404

بگسل علاقه زین تن ناپاک ای نفس!


گاهی سری به خاطر غمناک می‌کشی 
دامان حسن خویش، بر این خاک می‌کشی

پنداشتم که سایه‌ی نخل بلند توست
آن طرّه‌ی سیاه که بر خاک می کشی

او هم به دام خواهش خود می‌کشد تو را
صیدی اگر به حلقه‌ی فتراک می‌کشی

چون شعله بهر یک ‌دمه گردن کشی ز کبر
تا چند منّت خس و خاشاک می‌کشی؟

بگسل علاقه زین تن ناپاک ای نفس!
دامن چو گردباد، چه بر خاک می‌کشی؟

«واعظ» به خویش پیچی اگر در ره سلوک
چون گردباد رَخت بر افلاک می کشی 

8
| | |
| 0 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود