خیزید و روید از پی تابوت و کفن وای
ای وای وطن وای
از خون جوانان که شده کشته در این راه
رنگین طبق ماه
خونین شده صحرا و تل و دشت و دمن وای
ای وای وطن وای
کو همت و کو غیرت و کو جوش فتوت
کو جنبش ملت
دردا که رسید از دو طرف سیل فتن وای
ای وای وطن وای
افسوس که اسلام شده از همه جانب
پامال اجانب
مشروطهی ایران شده تاریخ زمن وای
ای وای وطن وای
تنها نه همین گشت وطن ضایع و بدنام
گمنام شد اسلام
پژمرده شد این باغ و گل و سرو و سمن وای
ای وای وطن وای
بلبل نبرد نام گل از واهمه هرگز
نرگس شده قرمز
سُرخند از این غصه سفیدان چمن وای
ای وای وطن وای
بعضی وزرا مسلکشان راهزنی شد
سرّی علنی شد
گشته علما غرقه در این لای و لجن وای
ای وای وطن وای
سوزد جگر از ماتم خلخال خدایا
محشر شده آیا؟
یک جامه ندارند رعیت به بدن وای
ای وای وطن وای
گاهی خبر آرند که سرعسکر رومی
آمد به ارومی
گه استره ویران شده از شاهسون وای
ای وای وطن وای
افسوس از این خاک گهرخیز گهرزا
گردید مجزا
از چارطرف خاکِ بِهْ از مشک ختن وای
ای وای وطن وای
کو بلخ و بخارا چه شد و خیوه و کابل
کو بابل و زابل
شام و حلب و ارمن و عمّان و عدن وای
ای وای وطن وای
بر منظرهی قصر زراندود و مطرّا
جغد است صف آرا
بنشسته در این بوم و دمن، زاغ و زغن وای
ای وای وطن وای
یک ذره ز ارباب ندیده ست معیت
بی چاره رعیت
کارش همه فریاد حسین وای حسن وای
ای وای وطن وای
اشرف به جز از لالهی غم هیچ نبوید
هر لحظه بگوید
ای وای وطن وای وطن وای وطن وای
ای وای وطن وای