اعتراض
محمدحسن سالک سبزواری

مادّه تاریخ واقعه‌ی به توپ بستن گنبد بارگاه حضرت رضا علیه السلام

حکایت مختصر با خامه گفتا طبع سرشارم
چو من گوینده‌ی تاریخ کمتر کس در ایران بین

برآر، از «بحر» فکرت سررقم کن سال تاریخش
« زِ توپ روسِ بی‌دین، منهدم ارکان ایمان بین» 
=1330 هـ.ق 
 

سید صدرالدین بلاغی نائینی (صدر بلاغی)

فوتبال

روزی وقت پسین برای رفع ملال
ز شهر بیرون شدم، به صحنه ی فوتبال

شفق برآورده بود، منظره‌ای دلپذیر
که سوی خود می‌کشید چشم و دل اهل حال

سید اشرف الدین گیلانی (نسیم شمال)

ای وای وطن وای

خیزید و روید از پی تابوت و کفن وای
ای وای وطن وای

از خون جوانان که شده کشته در این راه
رنگین طبق ماه
خونین شده صحرا و تل و دشت و دمن وای
ای وای وطن وای

سید عبدالرحیم سبزواری (عبرت)

که شیخ صومعه خود مبتلای خویشتن است

به بند زلف تو دل مبتلای خویشتن است
که مرغ هرزه به دام از هوای خویشتن است

در این چمن گل و خار ار قرین یکدگرند
عجب مدار که هر یک به جای خویشتن است