مژده باد ای دل، که اینک میرسد ماه صیام
دارد از حق بهر امّید گنهکاران پیام
وه چه مه! شویندهی عصیان خلق از نامهها
وه چه مه! خواهندهی عذر گناه خاص و عام
طرفه ماهی، پای تا سر بخشش و لطف و کرم
طرفه ماهی، سربه سر آمرزش و انعام عام
گر کند توفیق حق یاری، در این فرخنده ماه
میتوان از نفس تن پرور کشیدن انتقام
توسن نفس از قناعت میکند پر سرکشی
چند روزی از نخوردن بر دهانش زن لگام
در چراگاه هوس، سالی چرانیدی شکم
چند روزی هم کن این آب و علف بر خود حرام
نعمت الوان دنیا پر مکرّر گشته است
چند روزی هم از این شربت تو شیرین ساز کام
تا زند آب حیاتی بر لب ما مردگان
در کف این ماه باشد از هلال خویش جام
میزبان رحمت حق، با لب این ماه نو
میزند ما را صلا بر سفرهی این فیض عام
رتبه می¬خواهی، ز پرخواری مکن خود را گران
زآن که از فیض نخوردن شد ملک عالیمقام
صبح نوروزیست، پیش مؤمنان هر صبح آن
عید فطری باشد از فرخندگی، هر وقت شام
ما کهایم، از ما چه آید در طریق بندگی؟
واعظ از حق کن طلب توفیق این خدمت تمام