شعر نبوی
محمدعلی حزین لاهیجی

در مدح حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

پیوند بُوَد با رگِ جان خار ستم را
کو گریه که شاداب کند، کشت الم را؟

صد شکر که در وادی تفسیده‌ی حرمان
دارد قدمم، در گِرهِ آبله یم را

میرداماد (میر محمدباقر حسینی استرآبادی)

ادامه مشرق الانوار/ نعت و مناقب رسول الله و ائمه اطهار علیهم السلام

شاه رُسل خواجهی این چار سوی
ساخته از خاک قدم آبروی

آب رخ عقل نم جوی او
هر دو جهان تعبیه در کوی او

ملا محمدمحسن فیض کاشانی

ای دل و جان من فدای محمد

ای دل و جان من فدای محمد
های و هوی من از برای محمد

آمده ام تا زبان به مدح و ثنایش
بگشایم کنم دعای محمد

ملا عبدالرزاق لاهیجی (فیاض)

در وصف حضرت محمد صلی الله علیه و آله و مرقد او

دلا تا چند خود را فرشِ این نُه سایبان بینی!
یکی بر سطح این کرسی برآ، تا عرش جان بینی...

برای قرب شاهان است روی پاسبان دیدن
تو خرسندی ز قرب شه که روی پاسبان بینی

ملا عبدالرزاق لاهیجی (فیاض)

در نعت حضرت ختمی مرتبت

چشم دارد بر متاع ما سپهر چنبری
یوسف ما، بهتر از گرگی ندارد مشتری!...

چار عنصر ره به من از چار جانب بسته‌اند
کرده تا این شش جهت بر مهره‌ی من شش دری

شیخ الرئیس ابوعلی سینا

ما را به سرِ خاک رسول اللَّه بخش 

یک یک هنرم بین و گنه دَه دَه بخش
جرم منِ خسته، حَسْبَةً لِلَّه بخش 

از باد فنا، آتش کین برمَفروز
ما را به سرِ خاک رسول اللَّه بخش 

یحیی مدرس اصفهانی (بیدآبادی)

بهاریّه در منقبت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم

بلبل چو نکیسا زده تا نغمه‌ی نوروز 
آراسته جشنی ز طرب خسروِ نوروز
شیرین من! ای زلف تو آورده شب و روز
تلخ است چو فرهاد مرا کام به نوروز
ها تلخی کامم بزدا زآن شکرین لب

میرزا محمد محیط قمی

در نعت حضرت خواجه ی کنایات صلی الله علیه و آله و سلّم

اگر ز نقطه ی موهوم آمده دهنی
دهانِ توست در آن نقطه هم بُوَد سخنی

نمود لعل تو اثباتِ ذاتِ جوهر فرد
رواست بوسه زدن بر چنین لب و دهنی

میرزا حبیب الله مجتهد خراسانی

یک بند از ترکیب بند نبوی


ای اسم تو اصل هر مسمّی
وی جسم تو جان جمله‌ اشیا

وصف تو فزون ز حدّ امکان 
مدح تو برون ز حدّ اِحصا

محمدصادق ادیبی فراهانی (ادیب الممالک فراهانی)

مُسمَّط نبوی در ولادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم

برخیز شتربانا! بربند کجاوه
کز چرخ همی گشت عیان رایت کاوه
بر شاخ شجر برخاست آواز چکاوه 
وز طول سفر، حسرت من گشت علاوه
بگذر به شتاب اندر، از رود سماوه 
در دیده‌ی من بنگر دریاچه‌ی ساوه 
وز سینه‌ام آتشکده‌ی پارس نمودار

محمدصالح حائری مازندرانی

دو یاحق گو دو عاشق جو دو نرداشکن، دو مردافکن

دو مشکین مو دو مشکین بو دو مشکین رو دو مشکین بر
یکی چون دسته‌ی ریحان، یکی چون بسته‌ی عنبر

دو عنبرسُم، دو عبهردم، دو سوسن خط، دو نسرین کف
یکی اشهب، یکی اخضر، یکی ادهم، یکی اسمر

حسن فاخری مازندرانی (زاده فاخر)

در منقبت حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم

طلعت خورشید از جمال محمد
حشمت جمشید از جلال محمد

معرفت جمله کائنات بسنجند
هست نمی ‌از یم کمال محمد

ملا احمد نراقی

ای طفیل هستی‌ات کون و مکان

یا رسولَ الله، یا مَولَی الوَری 
یا دَواءَ القَلب مِن داءِ الهَوی 

یا رسولَ الله، یا غَوثَ الاُمم 
یا سَحابَ الجودِ، یا بَحرَ الکرَم 

ریاض قمی

«لولاک لما خلقتُ الأفلاک» 

از مولد خاتم النبیّین 
نه خطّه‌ی خاک، بلکه افلاک
زآن گوهرِ پاک بست آیین
شاهی که نهاده سر ز حسرت