شیخ علی حائری (فرزند شیخ العراقین)

آمدن امام حسین علیه السلام به میدان جنگ

به یک ساعت شد آن سلطان بی‌یار
چو حق تنها در آن دشت بلابار

ز خون نوجوانان پهنه‌ی کین
چو گلزار جنان گردید رنگین

به درد آمد دل آن عشق بی‌باک
به سوگ نوجوانان گشت صد چاک

شد آن گردون سرادق سوی خرگاه
به دورش حلقه زن شد لشکر آه

روان گردید شاه برگزیده
به سوی خیمه‌ی آن نورسیده

همی پرسید از احوال فرزند
به دیدارش بُدی بس آرزومند

پس از تیمار بیمار دل افکار
به شه شهزاده گفت ای شاه بی‌یار

به پاسخ کشته‌ی عشق خداوند
چنین فرمود کای فرزانه  فرزند!

در این صحرا و این خرگاه با فرّ
نمانده جز من و تو مرد دیگر

کهن پیراهنی آن کسوت عشق
طلب فرمود از آن عصمت عشق

مرا زین گفتگوی کهنه جامه
زبان لال است و خونین است خامه

شدند آن قوم بی دین چار قسمت
به قصد قتل آن سلطان رحمت

به تیغ و تیر و سنگ و نیزه جمله
به شاه انس و جان بردند حمله

همای جان زهرا و پیمبر
عقاب آسا ز پیکان گشت پَرپَر

به خون آمد شناور ذوالجناحش
گهی در قلب و گاهی در جناحش

همی فرمود در هنگامه‌ی جنگ
که مرگ اولی بُوَد از بردن ننگ
 

5
| | |
تاریخ انتشار: 18 آذر 1404
| 0 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود

بیشتر بخوانیم