محمدعلی آیتی بروجردی

شکوه‌ی من ز چرخ تدویر است 

شمس و مریخ کوکب من و یار
اوست سلطان و من غلام درم

هر چه خواهم وصال او جویم
در نظر بنگرم که دورترم 

لیک هر چند دور از او گردم
چون که دل نزد اوست، اوست برم

ای فلک تا به کی جدا سازی
شمس رخسار یار از نظرم؟

شکوه‌ی من ز چرخ تدویر است 
هر چه باشد از اوست چون نگرم

حاجب و فصل و مانع و من و یار
اوست، او کرده خون ز غم جگرم

آخر ای کج‌مدار و کج‌رفتار
رحم کن بر من و دو چشم ترم 

3
| | |
تاریخ انتشار: 18 آذر 1404
| 0 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود

بیشتر بخوانیم