طاهره سادات ملکی
17 اردیبهشت 1404

دلم خوش است در این صحن نخ نما شده ام 

اگرچه زرد و پریشان و بی بها شده ام 
دلم خوش است در این صحن نخ نما شده ام 

منی که چند صباحی ست کنج انباری 
به یاد شور جوانی غزلسرا شده ام 

چقدر سرفه کنم خاطرات دیرین  را ؟
خوشا به من که به خاک تو مبتلا شده ام 

مرا که پاتوق گنجشک هایتان بودم
ببین چقدر در این کنج بی صدا شده ام 

چقدر روضه شنیدم در این حرم آقا
و پا به پای همین  داغ بوریا شده ام 

مرا به خود نگذاری! ببین که در پیری
دلم گرفته و از دوری تو، تا شده ام 
::
مرا که قالی پا خورده بوده ام، حالا
ببین به لطف تو مهمان قاب ها شده ام

62
| | |
4.5 | 2 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود