شعر رضوی
انسیه سادات هاشمی

سقراط‌ها قربانيِ حکم حسودانند

فرعون طوس آورده امشب ساحرانش را
شايد بيندازد عصاي ميهمانش را

مهمان می آید در يد بيضايش آورده ست
درياچه‌اي از نورهاي بي کرانش را

علی اکبر صادقی رشاد

دیشب دلم تا صبح هوهو کرد

دیشب دلم تا صبح هوهو کرد
صحن تو را باغ پرستو کرد

بر پلک‌ها فانوس اشک آویخت
مشکات جان بر طاق ابرو کرد

طاهره سادات ملکی

دلم خوش است در این صحن نخ نما شده ام 

اگرچه زرد و پریشان و بی بها شده ام 
دلم خوش است در این صحن نخ نما شده ام 

منی که چند صباحی ست کنج انباری 
به یاد شور جوانی غزلسرا شده ام 

فاطمه معصومه شریف

سلامی از طرف خانواده ام به شما 

تمام راه دلم خواست پابرهنه شوم 
به یاد خاطره های جوانی پدرم 

برای اینکه بیندازمش درون ضریح 
سپرده نامه به من خواهر بزرگ ترم