در این دفتر، اشعار علما و بزرگان حوزوی غیر معاصر منتشر شده است
پرآبله شد چو خوشه هر چند کفمیک دانه نشد حاصل از این نُه صدفمباطن همه ناکامی و ظاهر همه کاملبتشنه و سیراب، چو درّ نجفم
آنان که ره دوست گزیدند همهدر کوی شهادت آرمیدند همهدر معرکهی دو کون، فتح از عشق است هر چند سپاه او شهیدند همه
هر شام و سحر ملائک علیینآیند به طرف حرم خلد برینمقراض به احتیاط زن، ای خادمترسم بِبُری، شهپر جبریل امین
ای دل! همه دردی، ز کجا میآییاز کوی کدام دلربا میآییای گَرد! ز کوی کیستی؟ راست بگوبسیار به چشمم آشنا میآیی!
جز حق، حکمی که حکم را شاید ، نیستحکمی که ز حکم حق فزون آید، نیستهر چیز که هست، آن چنان میبایدآن چیز که آن چنان نمیباید، نیست
یک یک هنرم بین و گنه دَه دَه بخشجرم منِ خسته، حَسْبَةً لِلَّه بخش از باد فنا، آتش کین برمَفروزما را به سرِ خاک رسول اللَّه بخش
بر صفحهی چهرهها خط لم یزلیمعکوس نوشته است نام دو علییک لام و دو عین با دو یای معکوساز حاجب و انف و عین و با خط جلی
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافتیک موی ندانست، ولی موی شکافتاندر دل من، هزار خورشید بتافتوآخر به کمال ذرهای راه نیافت
ای پادشه مملکت هر دو جهانمقهور تو هر مطیع و هر نافرماناز مرحمت و عفوِ تو در این عالمپیداست که عادت تو باشد احسان