حسین انصاریان
16 اردیبهشت 1404

حدیث عشق بازان را چه دانی

تو راز بزم مستان را چه دانی
تو سّر می پرستان را چه دانی

تو را با جسم خاکی هست صد کار
رموز باطن جان را چه دانی

میان جوی آبی همچو قطره
تو عرض و طول عمّان را چه دانی

میان جهل و نادانی شدی غرق
تو علم و عشق و عرفان را چه دانی

گرفتار و اسیر خاک و آبی
صفای کوی جانان را چه دانی

مقید کرده ای دل را به ظاهر
عزیزا حُسن پنهان را چه دانی

ندانی درد عشق و وصل و هجران
طبیب و درد و درمان را چه دانی

تا باشی بی خبر از عشق "مسکین"
حدیث عشق بازان را چه دانی

9
| | |
| 0 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود