شعر عاشقانه
ملا علیرضا تجلی یزدی

از مثنوی معراج الخیال، در صفت معشوق

بر سرم دیگر همای عشق یار
ریخت طرح خارخار از عشق یار

شوق بر گرد دلم پر می‌زند
در طپیدن حلقه بر در می‌زند

عبدالجواد نیشابوری (ادیب نیشابوری)

خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند

خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند
نصیب دشمن ما را، نصیب ما نکند

من و ز کوی تو رفتن؟ زهی خیال محال
که دام زلف تو هرگز مرا رها نکند

عبدالجواد نیشابوری (ادیب نیشابوری)

گفت اگر عاشقی بسوز و بساز


دل به زلف تو شد نیامد باز
چه کند خسته بود و راه دراز

چه دل است این دلی که من دارم
هر دمی با غمی بُوَد دمساز

عبدالجواد نیشابوری (ادیب نیشابوری)

گیتی ندیده است و نخواهد دید


باز از فراق آن بت نوشادی
چشم من است دجله‌ی بغدادی

خورشید نیکوان و به روی و موی
روز و شب سپندی و خردادی

فصیح الزمان شیرازی

همیشه تنگ دل از روزگار در گله باشد

مرنج از این که دلم از لب تو در گله باشد
کسی که کام ندیده‌ست تنگ حوصله باشد

دهن به شِکوه مکن باز از تو گر گله‌مندم
همیشه تنگ دل از روزگار در گله باشد

فصیح الزمان شیرازی

مژده که یارم ز سفر آمده


مژده که یارم ز سفر آمده
شاخه‌ی امّید ثمر آمده
طالع فرخنده ز در آمده
زیور پاکیزه گهر آمده
گوهر رخشنده‌ی والای من

ابوالحسن میرزا قاجار (شیخ الرئیس)

لب جوی و لب یار و لب جامم هوس است

لب جوی و لب یار و لب جامم هوس است
تا نگویی که از این هر سه کدامم هوس است

جام از باده لبالب چو کنی دور خوش است
ساده‌ای پخته چو شد باده ی جامم هوس است

محمدمحسن سعیدی

صبر بفرما که اتفاق بیفتد

ماه که در منزل محاق بیفتد
بین من و چشم تو فراق بیفتد

ماه، ملاقات گاه هر چه نگاه است
ماه، مبادا که در محاق بیفتد

انسیه سادات هاشمی

هیچ کس هم پی نخواهد برد عاشق بوده ام...

هیچکس هم پی نخواهد برد عاشق بوده ام
چیزی از این خاطرات بی نشان معلوم نیست

زینب مهدی زاده

از کشف تو عاجز مانده ام ...

اگر زمین می خورم
فرو می ریزم
زخم بر می دارم
و یا اگر لبالب از
غروب می شوم و باران،
شاید به خاطر اینست
که از کشف تو
             عاجز مانده ام ...

محمدعلی حزین لاهیجی

ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد

ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد

شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی
گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد

قاسم اردکانی

گمانم لیله ی قدر است و لیلا تا سحر بیدار

قلم را شستشو دادم میان اشک و خون امشب
زدم دل را به یاد تو به دریای جنون امشب

نوشتم: "با دل و جان از خودم دل کنده ام دیگر"
نوشتم ابتدا انّا الیه راجعون امشب