دفتر شعر حوزه، گزیده ای از سروده های شاعران برگزیده حوزوی و عالمان شاعر اشعار این دفتر به انتخاب تحریه سایت شعر حوزه انتخاب می شود
بر لب تپش ترانه ای باشد و منآرامش جادوانه ای باشد و مناز این همه های و هو چه حاصل؟! ای کاشغوغای کتابخانه ای باشد و من
ما را خوش است سیر سکوتی که پیش روستگشت و گذار در ملکوتی که پیش روستبر گیسوی تغزل ما شانه می کشدشیوایی دو دست قنوتی که پیش روست
گویند دری از خلد، بگشوده شود در قمما فاتح الابوابیم، ای بخت چه خسبی؟ قم!مهر من و قهر من هر یک به مقام خودآن نوش ز سر تا پا وین نیش ز دَم تا دُم
منم آن شاعر معروف به هر شهر و بلدمرکز دایرهی بخت بد و طالع بدبر سرم تاخته یک لشکر بی حدّ و عددنفراتش همه خونریزتر از ببر و اسدافسرانش همه داءُالسرطانند و اسد
به بند زلف تو دل مبتلای خویشتن استکه مرغ هرزه به دام از هوای خویشتن استدر این چمن گل و خار ار قرین یکدگرندعجب مدار که هر یک به جای خویشتن است
هشدار! که آواره زِمقصد نَشَویدر فکر و عقیده ات مردّد نشویهر دوره و درس، آزمونی دارددر دور عمل بکوش، تا رد نشوی
شاعر کجا به عاریت واژه خو کند؟وز آب ریخته، طلب آبرو کندشعر تُهی ز گوهر احساس، باطل استهرچند از آبشار «صناعت» وضو کند
حال و روزش بد نبود امّا کمی بی تاب بودصبح تا شب خیره بر تصویرِ توی قاب بودشوقِ مشهد در دلش غوغا به پا می کرد و اوعادتش هر شب زیارت نامه قبل از خواب بود
مزن به خواب خودت را، صدا صدای اذان استمبین سیاهی شب را، ببین سپیدهدمان استمباد اسیر سکوت و سکون شب شده باشیکه زندگی هیجان و حیات در ضربان است
تقویم ها شاداب، وَ لحظههای زندگی آن سان که باید بودو دشتهای عشق،در سایه ی سبز وزش های مجدد بود