ملا عبدالرزاق لاهیجی (فیاض)

در نعت حضرت ختمی مرتبت

در نعت حضرت ختمی مرتبت

چشم دارد بر متاع ما سپهر چنبری
یوسف ما، بهتر از گرگی ندارد مشتری!...

چار عنصر ره به من از چار جانب بسته‌اند
کرده تا این شش جهت بر مهره‌ی من شش دری

گام بشکن تا در این ره گام بتوانی زدن
بگذر از سر، گر در این سرمنزلت باید سری...

کشتزار همّتم، آب قناعت می‌خورد
کرده زِاکسیر قناعت خاک در دستم زری

نعمتِ «الفَقرُ فَخری» می‌خورم زین خشک و تر
از نوال پادشاه ملک خشکیّ و تری

شهریار ملک امکان، کش به دارالضَّرب قدس
نقد هستی کرده بهر سکّه‌ی حکمش زری

منبرش را کرده دَه عقل مجرّد، پایگی 
خطبه‌اش را کرده نُه چرخ مُقَرنس، منبری

احمد مرسل، که در شهراه دین از بهر دل
کرده از هر نقش پا روشن چراغ رهبری

این مُقَرنس طاق والا، پشت از آن خم داده است
تا ببوسد آستانت را به رسم چاکری

سایه، پیدا زآن نباشد چشم پاکت را که هست
سایه‌ات پرنورتر از نور شمع خاوری

تا قدم بر تارک افلاک سودی، می‌کند
خاک پایت تا ابد بر فرق گردون افسری

کار یک انگشت اعجازت، بُوَد شقّ القمر
شمّه‌ای از کار معراجت بُوَد گردون¬دری

یا رسول الله! خیرالمرسلین! ختم رسل!
ای که در وصف تو حیران می‌شود عقل حری

هر که او بی‌مهر عترت لاف ایمان می‌زند
پیش من فرقی ندارد از جهود خیبری... 
 

110
| | |
تاریخ انتشار: 3 خرداد 1404
| 0 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود

بیشتر بخوانیم