دفتر شعر

گاهی تفقّدی کن ای پادشه گدا را

یارب که از زمستان در یاد باغبان را 
تا بو که در نبندد درویش بی نوا را

گر بی گنه ببندی ور بی سبب بسوزی
کس بر تو می‌نگیرد آهسته‌تر خدا را

پندارمت که روز و شبم در برابری

از بس که در برابر چشمم مصوّری 
پندارمت که روز و شبم در برابری

بر عاشقت شکایت هجران حرام هست
هر جا که دیده باز کند تو مصوّری

حجره شعر

تاکنون شعری ثبت نشده است
در حال بارگذاری...در حال بارگذاری...