محمدصالح حائری مازندرانی

محمدصالح حائری مازندرانی

محمدصالح حائری مازندرانی

تو سلیمانی و ران ملخ از مور پذیر

چین زلف تو به یک پیچ، صد ارقم شکند
هر که بر پای شود راست، به یک خم شکند

تار مویی اگر از شانه‌ی لطفت خیزد
دلنشین است ولی شانه ی آدم شکند

محمدصالح حائری مازندرانی

دو یاحق گو دو عاشق جو دو نرداشکن، دو مردافکن

دو مشکین مو دو مشکین بو دو مشکین رو دو مشکین بر
یکی چون دسته‌ی ریحان، یکی چون بسته‌ی عنبر

دو عنبرسُم، دو عبهردم، دو سوسن خط، دو نسرین کف
یکی اشهب، یکی اخضر، یکی ادهم، یکی اسمر