سید صدرالدین بلاغی نائینی (صدر بلاغی)
سید صدرالدین بلاغی نائینی (صدر بلاغی)
سید صدرالدین بلاغی نائینی (صدر بلاغی)
دوش بر یادت نگارا گریهای مستانه کردم
رخنه در بنیاد عقل مردم فرزانه کردم
تا سحرگه دیده را از خون دل کردم لبالب
هر چه میبودم به ساغر جمله در پیمانه کردم
سید صدرالدین بلاغی نائینی (صدر بلاغی)
روزی وقت پسین برای رفع ملال
ز شهر بیرون شدم، به صحنه ی فوتبال
شفق برآورده بود، منظرهای دلپذیر
که سوی خود میکشید چشم و دل اهل حال