سید عبدالله برهان سبزواری (برهان المحققین)

سید عبدالله  برهان سبزواری (برهان المحققین)

سید عبدالله برهان سبزواری (برهان المحققین)

مناظره زلف و خال

زلف و خالش دوش صحبت داشتندی در برم
زلف گفتا: من به اوجِ حُسن از او بالاترم

من به زلف آهسته گفتم: کای تو دل‌ها را چو دام
خال هم چون دانه و من مرغ بی‌بال و پرم

سید عبدالله برهان سبزواری (برهان المحققین)

ای خوش آن روزی که در کوی تو راهی داشتیم

بی خبر هرگز مپندارم ز درد اشتیاق
زین نمد ما هم به سر روزی کلاهی داشتیم

گرچه با ما بوده د‌ائم بر سر جور و عتاب
لیک فیض عفو او را گاه گاهی داشتیم

سید عبدالله برهان سبزواری (برهان المحققین)

دو رباعی


از خاک درت آب بقا می‌گیرم
وز زخم تو مرهم و شفا می‌گیرم

آن ملک که شه به زور شمشیر گرفت
من نیز به شمشیر دعا می‌گیرم