دیشب دلم تا صبح هوهو کردصحن تو را باغ پرستو کردبر پلکها فانوس اشک آویختمشکات جان بر طاق ابرو کرد
اسب مست و دشت مست و جاده مستهم زره، هم تیـغ، هم کبّـاده مستسـاد و سـاحل، دجلـه و دریـا خمار،نخلها چون کوهها، استاده مست