دفتر شعر

برگشتم از رسالت انجام داده ام

برگشتم از رسالت انجام داده ام
زخمی ترین پیمبر غمگین جاده ام

نا باورانه از سفرم خیل خارها
تبریک گفته اند به پای پیاده ام

او چشم بست از کلمه بیست و پنج سال

بعد رکوع رکعت دوم شهید شد

در پیش چشم این همه مردم شهید شد



جرمش همین که نان جو می خورد سفره اش

این مرد هم به خاطر گندم شهید شد

حجره شعر

تاکنون شعری ثبت نشده است
در حال بارگذاری...در حال بارگذاری...