دفتر شعر

چند رباعی از شیخ بهایی

هر شام و سحر ملائک علیین
آیند به طرف حرم خلد برین

مقراض به احتیاط زن، ای خادم
ترسم بِبُری، شهپر جبریل امین

الهی الهی، به حق پیمبر


الهی الهی، به حق پیمبر
الهی الهی، به ساقی کوثر

الهی الهی، به صدق خدیجه
الهی الهی، به زهرای اطهر

ساقیا! بده جامی، زآن شراب روحانی

ساقیا! بده جامی، زآن شراب روحانی
تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی

بهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان را
آن‌چنان برافشانم، کز طلب خجل مانی

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هرجا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
«مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه»

حجره شعر

تاکنون شعری ثبت نشده است
در حال بارگذاری...در حال بارگذاری...