یک ساله ره سپرد مه شعبانتا خیر و برکت آرد بر کیهانسالی در انتظار به سر بردیماهلاً و مرحباً بکَ یا شعبان
زلف سمنسای دوست بر کف باد صباستیا به گریبان صبح نافهی مشک ختاستمهر برآمد به کوه با مه کنعان ز چاهفجر دمید از افق با بت فرّخ لقاست
ساقیست گر امیر و خُم از بادهی غدیرهر دل که سوی آن نکشد روی و آهن استسلطان لافتی که دو کونش به منقبتچون سطر موجزی ز کتابی مدوّن است