عباس مصباح زاده

عباس مصباح زاده

عباس مصباح زاده

تا که مخفی گنج عشقش در دل ویرانه شد

تا که مخفی گنج عشقش در دل ویرانه شد
خاطر مستغنی از فکر خود و بیگانه شد

ساخت ما را بسته‌ی بند خود از یک جلوه دوست
چشم او صیّاد و زلفش دام و خالش دانه شد