سید روح الله موسوی خمینی

سید روح الله موسوی خمینی

سید روح الله موسوی خمینی

‏‏عاکف درگه آن پَرده نشینم شب و روز

جز سر کوی تو ای دوست ندارم جایی‏
‏‏دَر سرم نیست بجُز خاک دَرت سودایی‏

‏‏بَر در میکده و بُتکده و مسجد و دیر‏
‏سَجده آرم که تو شاید نظری بنمایی‏