علی باقری

گفتمش چیست دل انگیز تر از آب زلال ؟؟؟

🌹بسم‌الله الرّحمن الرّحیم🌹

گفتم ای دوست بِکِش صورتی از عاشق و عشق !!
بلبل و شاخه گُلی داخلِ یک قاب کشید


باز گفتم بِنِما جلوه ای از خلقِ خدا  !!
رقصِ مرغابی و قو داخلِ تالاب کشید


گفتمَش پَرتویی از عشق به جانم برِسان !!
چهره یِ ماه رُخی دلبر  و جذّاب کشید


گفتمَش چیست دل انگیزتر از آبِ زلال؟؟
اشکِ دلباخته ای در شبِ مهتاب کشید


گفتم از عشق هر آنکس که جدا گشت چه شد؟؟
مردِ وحشت زده ای داخلِ گرداب کشید


گفتمَش قیمتِ این دارِ بلا را تو بگو !!
بوته ای غرقِ لَجَن گوشه یِ مُرداب کشید


گفتم از غُصّه نجاتم‌ بده طوفان زده ام!!
باز لبخند زد و مسجد و‌ محراب کشید


گفتمش درسِ وفا را تو بیاموز به من !!
قامتِ تشنه لبی در وسطِ آب کشید


✍ علی باقری

22
| | |
تاریخ انتشار: 27 آذر 1404
4.5 | 2 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود
تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.