مولانا شیخ حسن کاشی (زنده تا 708 هـ.ق) متولد آمل و پرورش یافته در مازندران است؛ اما به خاطر کاشی بودن جدّ و پدرش به کاشانی مشهور است. او از چهرههای شاخص روحانیت شیعی در سدهی هفتم و هشتم هجری است. او را میتوان از زنجیرهی منقبت خوانان آل الله علیهم السلام دانست. در زمانهی او مقولهی منقبت سرایی توسط وی از تشخّص چشمگیری برخوردار شده است. پس از او نیز راه او توسط سخنوران بزرگی همانند ابن حسام خوسفی ادامه یافت.
در فتوت نامهی سلطانی آمده است:
«... هیچ طایفهای بلندمرتبه¬تر از مدّاحان خاندان رسول صلی الله علیه و آله و سلم نیستند... و مداحان این حال را دارند که پیوسته مناقب اهل بیت علیهم السلام خوانند و با یاد و سخن ایشان اوقات گذرانند...».
بر کسانی که با استفاده از متون منثور و غیر منظوم، به ستایشگری اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام سرگرم بودند، غَرّاخوان اطلاق میشد. البته ناگفته نماند که سنگ بنای کاخ ستایشگری آل الله علیهم السلام توسط گروهی از شیعیان بااخلاص و آشنا به شیوهی شاهنامه خوانی در نیمه ی دوم سده ی چهارم هجری نهاده شد که پس از صدور فرمان تاریخی احمدبن بویهی دیلمی به کارگزاران حکومتی خود در عراق و برخی از مناطق ایران، این فرصت به دست آمد. در این فرمان تاریخی آمده بود که؛ کارگزاران او در هر کجا که از جانب او مأموریتی دارند باید اهالی آنجا را از عاشورای سال 352 هـ.ق به بعد به برگزاری مراسم عمومی و فراگیر و عزاداری سراسری برای سالار شهیدان علیه¬السلام و اصحاب آن بزرگوار رضوان الله علیهم تشویق نمایند و اگر مردم از بیم سختگیریهای حاکمان غیر شیعی از این فرمان سرباز زنند، باید آنان را برای برگزاری مراسم عزاداری سراسری مجبور نمایند و ضمن تعطیل کردن بازار و اماکن عمومی و آشپزخانهها، زنان را به عزاداری در ملأ عام برای حضرت سیدالشهدا علیه السلام وادار نمایند تا زاریکنان و بر سر و سینهزنان هیأتهای عزاداری را یاری رسانند.
شیخ حسن کاشی بنا به گفته ی خود در سن شصت سالگی تصمیم میگیرد که منظومهای دربارهی خاندان نبوی علیهم السلام بسراید تا پس از مرگ برای او حسناتی در پی داشته باشد. این منظومه که به تاریخ محمّدی موسوم است در سال 708 هـ.ق سروده شد. بنابراین، سال تولد این عالم بزرگوار شیعی باید سال 648 هـ.ق باشد.
از تاریخ محمّدی به عنوان تاریخ دوازده امام علیهم السلام، تاریخ رشید و تاریخ الأولاد لحضرةالمصطفی نیز یاد شده است.
آثار دیگری که از شیخ حسن کاشی بر جای مانده عبارتند از: «معرفتنامه» که منظومهای است در علم کلام و ترکیببند ماندگار علوی او با عنوان «هفت پند» که بعدها الهام بخش محتشم کاشانی و سایر سخنوران در خلق آثاری از این دست و در همین قالب شعری میگردد. کتاب «الانشاء» در شعر و ادب و حکمت و بالاخره «دیوان حسن کاشانی» حاوی دیگر سرودههای اوست .
در تاریخ محمّدی، اسامی، کنیهها، القاب، تاریخ ولادت و شهادت، محل دفن، نقش خاتم، مدت عمر و تعداد اولاد حضرات معصومین علیهم السلام به تفکیک آمده است.
مولانا شیخ حسن کاشانی تا 708 هـ.ق در قید حیات بوده است و از تاریخ درگذشت او اطلاعی نداریم. بقعهی او در سلطانیه، هنوز زائران و علاقهمندان او را به زیارت مزار و قرائت فاتحه فرامیخواند.
از اوست:
مثنوی نبوی
مقصود سرای آفرینش
لا، بلکه ورای آفرینش...
سجاده کش دعاش، عیسی
سرهنگِ درِ سراش موسی
بر درگه قدر آن شهنشاه
نُه چرخ بسان حلقهی ماه...
آیینهی آسمان، جمالش
پیرایهی عرشیان، جلالش...
نامی که جهان به فال دارد
میم و حِ و میم و دال دارد
سرخیل پیمبران عالم
او بود نشانه تا به آدم
«نام آن حضرت»
نام است رسول را: محمّد
یک جای دگر خطابش: احمد
«لقب آن حضرت»
ایزد لقبش به مصطفی خواند
کان تا أبدالأبد بدو ماند
«کنیهی آن حضرت»
بوالقاسم بود، کُنیَت او را
این شاه جهان راستگو را
«تاریخ میلاد آن حضرت»
بیست و دوم از ربیع الاول
در روز دوشنبه شاه مرسل
سال چهل و یکم بُد از فیل
از قصّهی طیر و از ابابیل
کان شاهِ جهان، جمال بنمود
بر چرخ، مَهی دگر در افزود
«محل ولادت آن حضرت»
آن جا که بزاد شاهِ والا
جای شَعَث است و جای انوا
«نام مادر آن حضرت»
نام آمنه بود مادرش را
کَافراشت ز فرّ خود سرش را
«نقش خاتم آن حضرت»
بالای نگین آن شهنشاه
بنوشته که: لا اِله اِلاّه
«میزان عمر شریف آن حضرت»
عمر نبی است شصت و سه سال
پیوسته، زمانه را شده فال
«علت رحلت آن حضرت»
رنجش، سبب وفات او بود
کاو را ز سرِ سریر بِربود
«تاریخ رحلت آن حضرت»
یَومُ الإِثنَین، رسول مرسل
بیست و دوم از ربیع الاوّل
سال هجری، بیست و یک راست
کآن شاه از این زمانه برخاست
«محل مرقد نورانی آن حضرت»
در خانهی خود شدهست مدفون
از حکم خدای حیّ بیچون
گنج است زمین ز مرقد او
شد گنج عبیر و ناف آهو 1
1. رواق اشراق (تذکره شاعران روحانی)، محمدعلی مجاهدی، جلد اول، صص 102-98