شعر حوزه
7 خرداد 1404

شیخ بهایی

قدیم‌ترین مأخذی که در آن شرح احوال و اشعار شیخ بهایی آمده؛ «تاریخ عالم آرای عباسی» است که توسط اسکندر بیک «منشی شاه عباس کبیر» نگاشته شده است. در مجلد اول آن، که به ذکر سادات عظام و علمای کرام عهد شاه عباس اختصاص دارد؛ از شیخ بهایی یاد کرده است و تصریح دارد که آن ترجمه‌ را، پنج سال پیش از مرگ شیخ بهایی (1025 هـ.ق) نگاشته است. در وقایع سال 1030 هـ.ق نیز که سال درگذشت شیخ بهایی است؛ ترجمه‌ی دیگری از او آورده است و او را بهاءالدین محمد، فرزند شیخ حسین بن عبدالصمد معرفی می‌کند. 
«سلافة العصر فی محاسن الشعراء بِکلِ مصر» تألیف سید صدرالدین علی خان، فرزند نظام‌الدین احمد حسینی حسنی مدنی معروف به «ابن معصوم» پس از تاریخ عالم آرای عباسی، کهن‌ترین مرجعی است که در آن شرح احوال و آثار شیخ بهایی آمده. این اثر که در سال 1082 هـ.ق یعنی 52 سال پس رحلت شیخ بهایی تدوین شده، از منابع معتبر ادبی و تاریخی است و شرح حال نسبتاً مبسوطی از شیخ بزرگوار به دست می‌دهد. شرحی بر «فوایدالصمدیه» به نام «حدایق الندیه» نگاشته شده که شیخ بهایی را بهاءالدین محمدبن عبدالصمد عاملی حارثی همدانی معرفی نموده است». 
در کتاب «لؤلؤتی البحرین» نگاشته‌ی یوسف بن احمد بحرانی در سال 1099 هـ.ق (69 سال پس از درگذشت شیخ بهایی) در نَسَب او آمده است:
«جبعی به جیم و باء نقطه دار که نقطه در زیر دارد، قریه‌ای است از قراء جبل عامل و حارثی نسبت است به «حارث همْدانی» که از خواص اصحاب امیرالمومنین علی علیه السلام بوده و همان کسی است که امیرالمؤمنین این ابیات را خطاب به او گوید:
یا حارَ هَمْدان! مَن یَمُت یَرَنی
مِن مُؤمِنٍ او منافقٍ قبلاً
و أَنتَ عِندَ الصّراطِ تَعْرُضُ
بُاسْمِهِ وَالکُنی وَ ما فَعَلا
اَسْقیکَ مِن بارِدٍ علی ظَمَاءٍ
تَخالُهُ فِی الحَلاوةِ العَسَلا
اَقولُ لِلنّار حینَ تَعْرَضُ لَک
ذریةِ وَ لا تَقْرَبی الرُّجلا
ذریة و لا تقربیه إِنَّ لَهُ
حَبلاً بِحَبلِ الوَصِّیِ مُتَّصِلا
یعنی: ای حارث همدانی! هر کس که بمیرد (از مؤمن و منافق) مرا می‌بیند و تو در پل صراط نام و کنیه‌ی او و هر چیزی را که انجام داده است، عرضه می‌کنی. تو را هنگام تشنگی از (چیز) خنکی می‌نوشانم که می پنداری به گوارایی عسل است. به آتش -هنگامی که تو را فرا می‌گیرد- می‌گویم: رهایش کن و به این مرد نزدیک مشو. رها کن او را نزدیکش مشو، به راستی که او ریسمانی دارد که به ریسمان وصی (علی علیه السلام) پیوسته است». 
محمدباقر روضاتی در «روضات الجنات» نگاشته که علامه محمدتقی مجلسی از شاگردان او بوده است و از قول شیخ بهایی روایت کرده است که گفت: «پدران ما در جبل عامل پیوسته عبادت می‌کردند و از اصحاب کرامات بودند و جدم، شمس الدین گفت که جده‌ی من نیز کرامت می‌کرد و روزی که برف می‌بارید و فرزندان نان نداشتند و گرسنه بودند، مشتی برف برداشت و در تنور افکند و پس از چندی، نان بریان شد! و همین مطالب را مؤلف مستدرک الوسایل نیز نقل کرده است».
ولادت و رحلت شیخ بهایی:
طبق منابع دست اول تاریخی مانند «تاریخ عالم آرای عباسی» و «سلافةالعصر» شیخ بهایی، علیه الرحمة قطعاً در شب دوازدهم شوال 1030 هـ.ق رحلت کرده است و نزدیک غروب آفتاب روز چهارشنبه ی 26 ذیحجه‌ی سال 953 هـ.ق متولد شده است. 77 سال و 9 ماه و 14 روز میزان عمر شریف او بوده است. 
پدر شیخ بهایی کیست؟
شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد فرزند محمدحارثی عاملی جبعی، پدر شیخ بهایی است که به قول مؤلف اَمل الآمل: «دانشمند زبردست، محقق ژرف بین، متبحر جامع، ادیب و نویسنده، شاعر والامقام، جلیل القدر، ثقه و از شاگردان دانشمند شیخ ما «شهید دوم» بود و کتاب‌ها نوشت... و به خراسان رفت و در هرات بماند و شیخ الاسلام آن دیار بود و سپس به بحرین رفت و در همان جا به سال 984 هـ.ق بمرد و عمر وی 66 سال بود و وی را شیخ شهید (شهید دوم) اجازت عام مطلق و مفصل داده است». 
در مقدمه‌ی دیوان شیخ بهایی می‌خوانیم:
«... از این قرار، عزالدین حسین (پدر شیخ بهایی) که در 984 هـ.ق در 66 سالگی درگذشته، در سال 918 هـ.ق ولادت یافته است و در سال 966 هـ.ق که «شهید دوم» کشته شد، وی 48 سال داشته و هنگامی که به ایران آمده در همین حدود از عمر وی گذشته بود و چون درست‌ترین گفتار در تاریخ ولادت شیخ بهایی 953 هـ.ق است، در سن 35 سالگی وی، فرزندش بهاءالدین محمد (شیخ بهایی) ولادت یافته است و چون در حدود سال 966 هـ.ق با پدر به ایران آمده در آن زمان تقریباً سیزده ساله بوده و در مرگ پدر 31 سال داشته است». 
«شیخ بهایی برادری داشته به نام عبدالصمد که ظاهراً بزرگ¬تر از او بوده است و کتاب «فوایدالصمدیه» معروف به «صمدیه» را که از کتاب‌های معروف در علم نحو عرب است برای همو تدوین کرده و برادرش در سال 1020 هـ.ق در اطراف مدینه در گذشته و جنازه‌ی او را به نجف برده و به خاک سپرده‌اند. وی بر شرح اربعین شیخ بهایی، حواشی نوشته است». 
تألیفات شیخ بهایی:
تعداد تألیفات شیخ بهایی در علوم و فنون مختلف بالغ بر 88 عنوان است که به نقل برخی از این عناوین اکتفا می‌کنیم: 
رساله‌ی اثنی عشریه؛ اربعین حدیثاً معروف به اربعین؛ اسرارالبلاغة؛ دیوان اشعار فارسی و عربی؛ بحرالحساب؛ تحفه‌ی حاتمیه در اسطرلاب؛ تشریح الافلاک؛  تنبیه الغافلین؛ تهذیب البیان در نحو؛ جامع عباسی در فقه به فارسی؛ جبر و مقابله؛ جوهر الفرد؛ حاشیه‌ی «ارشاد الاذهان»؛ حاشیه‌ی «تفسیر بیضاوی» (ناتمام)؛ حاشیه‌ی «خلاصةالرجال»؛ حاشیه‌ی «شرح العضدی علی مختصرالاصول»؛ حاشیه‌ی «مختلف-الشیعه»؛ حاشیه‌ی من «لایحضره الفقیه»؛ حبل المتین فی احکام الدین در حدیث و فقه؛ حدائق الصالحین؛ الحدیقةالهلالیة؛ حل ‌الحروف القرآن؛ حواشی «تشریح الافلاک»؛ حواشی «زبدةالاصول»؛ حواشی «شرح التذکرة»؛ حواشی «شرح تهذیب الاصول عمیدی»؛ حواشی «قواعد شهیدیة»؛ حواشی بر «تفسیر کشاف»؛ «خلاصة فی الحساب» معروف به خلاصةالحساب، رساله ی «تضاریس الارض»؛ رسالة فی الفقه الصلوة؛ رسالة فی المواریث؛ رسالة فی ذبایح اهل الکتاب؛ رسالة فی القصر و التخییر فی السفر؛ رسالةُ الکُر؛ سوانح سفر الحجاز؛ مثنوی فارسی معروف به «نان و حلوا»؛ شرح الشرح چغمینی؛ شرح تفسیر قاضی بیضاوی؛ شرح دعای صباح؛ شیر و شکر (منظومه‌ی دیگری است از او به فارسی که در کشکول شیخ آمده)؛ صراط المستقیم؛ «طوطی نامه»، منظومه‌ی فارسی؛ عروةالوثقی در تفسیر؛ فوایدالصمدیه فی علم العربیه در نحو؛ کشکول در سه مجلد؛ المخلاط (مجموعه‌ای مانند کشکول)؛ مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین؛ مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیلة؛ وسیلة الفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان (قصیده‌ای است به زبان عربی که در کشکول شیخ آمده است)، و... . 
اشتغالات شیخ بهایی:
شیخ بهایی علاوه بر بحث و تدریس، امور مهمی را بر عهده داشته که به آن‌ها اشاره می‌شود.
میر سید علی خان در کتاب «حقایق النّدیّه فی شرح فوایدالصمدیه» گوید: 
«در آغاز عمر به جهانگردی رفت و در کسوت فقر آمد و سی سال سفر کرد... و سپس به ایران آمد. قطعاً مدتی (شیخ بهایی) شیخ الاسلام اصفهان (پایتخت ایران) بوده... و نمی‌توانسته سی سال در سفر و سی سال در عزلت بگذارند زیرا که عمر وی 77 سال بوده و اگر شصت سال آن را کم کنیم هفده سال می‌ماند... پس این همه تألیفات را در چه زمان کرده؟ و کی توانسته است به وظایف گوناگون شیخ الاسلامی خود بپردازد؟ تردیدی نیست که وی سفر بسیار کرده اما نه چندان که سی سال به درازا کشیده شده باشد. مؤلف عالم آرای عباسی می‌نویسد که وی پس از فوت «شیخ علی منشار» منصب شیخ الاسلامی و وکالت حلالیات و تصدی امور شرعی اصفهان یافت... اکنون در عالم ظاهر و باطن سرآمد روزگار است و همیشه از ملزمین رکاب شاه عباس به شمار می‌رود و در سفر و حضر با اوست...».  
این شرح را مؤلف عالم آرای عباسی در سال 1025 هـ.ق نوشته است. «از این قرار سفرهای وی تا سال 1025 هـ.ق بوده.... چون اصفهان در سال 1006 هـ.ق پایتخت ایران شد، پیداست که شیخ الاسلام شدن شیخ علی منشار و مرگ او و سپس شیخ الاسلام شدن (داماد او) شیخ بهایی پس از 1006 هـ.ق صورت گرفته است». 
مؤلف منتخب التواریخ روایت می‌کند:
«شاه عباس کبیر، میان حرم حضرت رضا علیه السلام فتیله‌ی شمع‌ها را با مقراض (قیچی) می‌گرفت. شیخ بهایی حاضر بود؛ بداهتاً این رباعی را به فارسی گفت:
پیوسته بُوَد ملائک علّیین
پروانه‌ی شمع روضه‌ی خلد برین
مقراض به احتیاط زن ای خادم!
ترسم که بُری شهپر جبریل امین». 
در تاریخ عالم آرای عباسی آمده است: «شیخ بهایی در چهارم شوال 1030 هـ.ق بیمار شد و هفت روز رنجور بود؛ تا این که شب دوازده شوال درگذشت و چون رحلت کرد، شاه عباس در ییلاق بود و اعیان شهر جنازه‌ی او را برداشتند و ازدحام مردم به اندازه‌ای بود که در «میدان نقش جهان» جا نبود که جنازه‌ی او را ببرند و در «مسجد جامع عتیق» به آب چاه غسل دادند و علما بر او نماز گزاردند و در بقعه‌ی منسوب به امام زین العابدین که مدفن دو امامزاده است گذاشتند و از آن‌جا به مشهد بردند و به وصیت خود در پایین پا در جایی که هنگام توقف در مشهد، آن‌جا درس می‌گفت به خاکش سپردند و اعتمادالدوله میرزا ابوطالب در تاریخ رحلت وی گفت:
رفت چون شیخ ز دار فانی
گشت ایوان جنانش مأوای
دوستی جُست ز من تاریخش
گفتمش: «شیخ بهاء‌الدین وای» = 1030 هـ.ق».
کلیات اشعار و آثار او با مقدمه‌ی استاد سعید نفیسی به چاپ رسیده است و چاپ سوم آن توسط نثر چکامه صورت گرفته است.
 نمونه اشعار شیخ بهایی در سایت شعر حوزه
 

7
| | |
| 0 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود