دل با توکّل است، گرَم کیسه بیزر است
گر دست مفلس است، ولی دل توانگر است
باشد توانگری نه همین جمع ملک و مال
بر دادن است هر که توانا، توانگر است
پاس ادب بدار، که دندان کودکان
کم عمر از گزیدن پستان مادر است
چون مو سفید گشت، دگر وقت عیش نیست
آیینه در کف تو کنون بِهْ ز ساغر است
با صد هنر به جامه بُوَد خلق را نظر
لیلی نشسته، چشم تو مجنون زیور است
واعظ که کرد عیب به تردامنی مرا
دامان حشر نیز ز کردار او تر است