فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ
۶۱/ آل عمران
صدای کاروان راهبان از دور می آید
بشارت باد شب دارد به سوی نور می آید
به حکم «قل تعالوا ندع»، «ثم نبتهل» قرآن
یقین دارد که رستاخیز خواهد شد در این میدان
بگو با اسقف اعظم ضمانت کن جهانت را
اگر مردی در این میدان بیاور خاندانت را
از آن سو عده ای با حیرت و تردید می آیند
از این سو پنج تن در هیبت خورشید می آیند
محمد جان و تن را با خودش آورده در میدان
علی را خویشتن را با خودش آورده در میدان
که آورده ست نبض عرش را از آسمان اینجا
که آورده زمین را و زمان را توأمان اینجا
صدای لکنت ناقوس ها می آید از نجران
ببین آوازه ی مأیوس ها می آید از نجران
و این سو مأذنه دارد رجز می خواند از قرآن
که پژواکش هزاران بار پیچیده ست در دوران
نیازی نیست طوفانی شود این کارزار امروز
که چشمان علی کاریست هم چون ذوالفقار امروز
به بزم عشق مهمان می کند چشمان او آری
مسیحی را مسلمان می کند چشمان او آری
بگو هرکس بخواهد وعده ی حق رسولان را
بخواند آیه ای از آیه های آل عمران را
نسیمی آسمانی از بهشتی دور می آید
بشارت باد شب دارد به سوی نور می آید