مسعود اسدی خانوکی

انتظاز

چشمم به سوی قبله و قلبم در احتضار
می جوشد اشک عاشقی از چشم انتظار

لبریز اشک و خون شده پیمانه های صبر
از چشم های سرخ و جگرهای داغدار

جای ترنج دل شده خون ای عزیز مصر
بی تو بریده از همگان، قلب بی قرار

عمری اگر چه بی سر و  پا بوده ام ولی
بی پا و سر به پای تو سر می دهم به دار

سیراب از سرابم و  درمانده در کویر
بر آسمان خشک ترک خورده ام ببار

از رد پای  مخفی ماه  ای نسیم صبح
قدری به خاک شب زده ام روشنی بکار

شیخ مسعود اسدی خانوکی 

30
| | |
تاریخ انتشار: 24 آبان 1404
| 0 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود
تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.

سطح سه حوزه با 35 سال سابقه تبلیغ و فعالیت های عمرانی و فرهنگی علاقه مند شعر و ادبیات و طنز و داستان نویسی، چند سال در گروه نقد استاد دکتر مجاهدی و استاد دکتر محمدی مبارز بهره فراوان برده ام و مشتاق راهنمایی اساتید ارجمند هستم اگر گروهی در ایتا مخصوص شعرای حوزه ایجاد می شد و اساتید ارجمند اشعارمان را نقد می کردند ممنون و مدیون بودیم