مسعود اسدی خانوکی

شهید گمنام

🌹شهید گمنام🌹


هزار حنجره شد استخوان خاکی ات ای گل
بجوشد از دل این خاک چشمه  های تحول

تویی صلابت صخره به وزن بال کبوتر
به این تضاد نخواهد رسید دست تخیل

چگونه از تو و از عشق و از حماسه بخوانم
قصیده تاب ندارد شکسته بال تغزل

چقدر شانه که رویید از استخوان و پلاکت
به خاطر تو بلند است شانه های تحمل

چقدر گم شده پیدا شدیم بعد حضورت
رها شدیم به دست تو از غبار تزلزل

*چو آفتاب مي‌از مشرق پياله برآيد*
حقیقتی که به نامت زدم به خواجه تفأل

برای آنکه بمانیم  و  راه مان نشود گم
از این پياله بگیریم جرعه جرعه تکامل

رسیده ایم به هم تا ببینم آنچه ندیدم
تو از طلوع جنوبی من از شمال تجمل


شاعر شیخ مسعود اسدی خانوکی

❤️
https://splus.ir/sherasadi
❤️

44
| | |
تاریخ انتشار: 18 آبان 1404
| 0 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود
تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.

سطح سه حوزه با 35 سال سابقه تبلیغ و فعالیت های عمرانی و فرهنگی علاقه مند شعر و ادبیات و طنز و داستان نویسی، چند سال در گروه نقد استاد دکتر مجاهدی و استاد دکتر محمدی مبارز بهره فراوان برده ام و مشتاق راهنمایی اساتید ارجمند هستم اگر گروهی در ایتا مخصوص شعرای حوزه ایجاد می شد و اساتید ارجمند اشعارمان را نقد می کردند ممنون و مدیون بودیم