سادات ملکی
4 خرداد 1404

کنار ضبط

بسم‌الله 

 

_این سفره را بگیر و برو تا کنار ضبط

زیباترین نشانی دنیا: کنار ضبط

 

آن روزها سحر به سحر صبح می‌شدیم

تلفیق فال بود و تماشا کنار ضبط

 

مادر میان پخت و پز و رُفت و روب‌ها

می‌خواند واژه واژه دعا را کنار ضبط 

 

در رختخواب گرم در آغوش واژه‌ها 

سر می‌زدم به عالم رؤیا کنار ضبط

 

بابا گرفت دست مرا توی دست و گفت: 

امشب بخوان دوباره خدا را کنار ضبط

 

در انتظار لحظه‌ی خندیدن اذان 

با گریه می‌نشست به احیا کنار ضبط

 

حالا شکسته بال و پرم می‌خری مرا؟

مثل دل شکسته‌‌ی بابا کنار ضبط؟

 

مثل پرنده‌های مهاجر نشسته‌ ام 

بی سر پناه و ساکت و تنها کنار ضبط 

 

تاریکم، این سحر برسانم به آفتاب

من منتظر نشسته ام اینجا.... کنار ضبط

 

22
| | |
| 0 رای

نظرات

  • نظرات ارسالی پس از تایید منتشر خواهد شد
  • پیام‌های حاوی توهین و تهمت منتشر نمی‌شود
تنها کاربران مجاز امکان ارسال نقد در این دفتر را دارند