گفتگوی اختصاصی با «اسکارسالوادور رودریگِز پینِدا» شاعر کشور السالوادور که پس از شیعهشدن نام «مصطفی السالوادوری» را برای خود برگزیده،
این گفتگو در حاشیه برگزاری چهارمین جشنواره بین المللی ضعر اشراق در سال 1396 توسط دبیرخانه علمی جشنواره انجام شده است.

لطفا درباره جغرافیای زبان اسپانیایی توضیحاتی را بفرمایید.
ـ زبان اسپانیایی هم در اروپا و هم در آمریکای لاتین که بیش از بیست و چهار کشور را شامل میشود مورد استفاده است.
در این کشورها مسلمانان کمی حضور دارند مثلا در السالوادور فقط صد و پنجاه نفر مسلمان هست. اما جمعیتی که در جهان به زبان اسپانیولی صحبت میکنند به بیش از پانصد میلیون نفر میرسد.
ویژگی خاص این زبان یکی بودن آن در بیست و پنج کشور است که فرصت مناسبی را برای تبلیغ اسلام فراهم میکند.
بفرمایید در این کشورها، رابطه مردم با شعر چگونه است؟
ـ در آمریکای لاتین دو گونه شعر هست، کلاسیک و نو. مخاطبان شعر کلاسیک، بیشتر در فضای آکادمیک هستند. در میان عموم مسلمانان اسپانیولیزبان، اشعار نو خوانده میشود و این نوع شعر، در فرهنگ و زندگی مردم کاملاً حضور پر رنگ دارد. مردم به شعر علاقه دارند و چیزی که در آنجا هست و شاید کمتر در کشورهای دیگر وجود داشته باشد این است که حتّی در رستورانها برنامه شعرخوانی هست، بدون آواز و بدون موسیقی.
ولی شعر کلاسیک در عموم مردم جایگاه چندانی ندارد، مثلاً ترجمههایی که از شاعرانی مثل حافظ هست، بیشتر در فضای آکادمیک مورد استفاده است، نه عموم مردم.
ارتباط دین و شعر در شعر شاعران آمریکای لاتین چگونه است؟ آیا در میان شاعران مسیحی و مذاهب دیگر غیر اسلامی، دغدغههای دینی و توحیدی یافت میشود؟
ـ در حال حاضر نه، این جواب را محکم میدهم، نه. در زمان گذشته بله. شاعران مهم مسیحی را داشتیم؛ اما الان برعکس است، و شعرهایی بیمایه با موضوعات ضد دینی خواننده دارد. حتی من در جلسات شعر شاعرانی را دیدم که علیه شخصیتهای مقدس دین مسیحی شعر میگفتند. برخورد با این موضوعات خیلی سخت است، ما برای ستایش کردن آن شخصیتها میرویم و خیلی سخت است که این اشعار را میشنویم.
با این حساب، پس به طریق اولی نمیتوان جریانی را در شعر اسپانیولی یافت که جریان اسلامی باشد.
ـ در واقع تا کنون نسبتی میان ادبیات و شعر اسلامی در جغرافیای زبان اسپانیایی هرگز وجود نداشته است. در اسپانیا شاعر مسلمان غیرشیعی داریم و در آمریکای لاتین به طور حرفهای شاعر مسلمان پیدا نمیشود. آنجا سرزمین مسیحیان است و طبیعی است جمعیت مسلمانان کم است و منطقی است که شاعران مسلمان در آن منطقه کم باشند.
امروزه ما در کشور خودمان تلاش میکنیم که این زمینه را ایجاد کنیم. از شاعران مهم ـ حتّی غیر مسلمانان ـ دعوت میکنیم تا با مفاهیمی اسلامی شعر بنویسند، چرا که بین خود مسلمانان اسپانیولیزبان، افراد کمی پیدا میشوند که شاعر باشند.
نکتهای که هست این است که در آنجا ـ علیرغم فضای غیردینی و ضدّدینی ادبیّات ـ میتوان در فضای دینی کار کرد. این طور نیست که چون آنها علیه دین هستند شما به عنوان شاعر نمیتوانی حرفت را بزنی. نه، میتوانی. در هر صورت از شعر استقبال میکنند.
به نظر شما این امید هست که از طریق شعر بشود مخاطبینی را به سمت اسلام و فرهنگ تشیع جذب کرد؟
ـ حداقل در السالوادور بله، چرا که نه؛ وقتی که من در این جلسات شعر شرکت میکنم، مردم میبینند که یک فکر اشتباهی درباره مسلمانان داشتهاند، میبینند که مسلمانان اهل هنر هستند، مثل دیگران هستند، و فقط آنها ایمان کافی به خدا دارند و تلاش میکنند طبق دینشان عمل کنند.
ما تا کنون توانستهایم سه کتاب شعر با موضوعات اسلامی و شیعی تألیف کنیم.
کتاب اول به نام «قلب در انقلاب» با موضوع اهل بیت : برای مخاطبان مسلمان و با موضوع نهضتهای انقلابی از عاشورا تا انقلاب اسلامی و حملهی آمریکا به افغانستان و درباره زندگی مسلمانان و... دو کتاب دیگر برای مخاطبان غیرمسلمان است.
این کتابها در آمریکای لاتین منتشر هم شدهاند؟
ـ بله یکی در ایران منتشر شده و در آمریکای لاتین پخش میشود و یکی در آنجا منتشر شده است.
استقبال مردم از کتابهای شما و نحوه انتشار و پخش آنها چهطور بوده است؟ این کتابها چه قدر ممکن است در آمریکای لاتین خریداری شود؟
ـ غیر از کتاب قلب در انقلاب دو کتاب دیگر بیشتر در آمریکای لاتین خریدار داشتهاند. حتّی به من گفتند که در عزاداریهای مسلمانان «اِکوادور» از این شعرها استفاده میشده.
با توجه به روحیات مردم آمریکای لاتین و با توجه به فرهنگ حاکم بر آنجا، چه موضوعاتی میتواند در مردم جذابیتها و استقبال بیشتری داشته باشد؟
ـ الان به نظر من زمانی رسیده که ما بیشتر باید درباره حرکت انقلاب امام حسین7 تبلیغ کنیم. و همین طور که شما گفتید، این در واقع خیلی مؤثر میشود. چرا که آنان هم قهرمانان اجتماعی دارند. مانند «فیدل کاسترو»، «چگوارا»، «هوگو چاوز»، اما نمیدانند قهرمان واقعی کیست؟ امام حسین7 بینظیر است، اگر مقایسه کنیم کاری که «فیدل کاسترو»، «چگوارا»، این قهرمانان بزرگ آن منطقه انجام دادند، در مقابل قیام عاشورا هیچ است. و ما ـ یعنی شیعیان السالوادورـ بر این موضوع خیلی تأکید و تمرکز میکنیم که در ابتدا چگونه میتوانیم تفکر امام حسین7، و تفکر عاشورا را به مردم معرفی کنیم و دوم آنکه چطور به وسیله عشق به امام حسین7، و عشق به قهرمانان بزرگ میتوان مردم را مسلمان کرد، چرا که حرف آخر ما این است. اگر شما عکسهایی که من دارم را ببینید تعجب میکنید که در دانشگاه با تمام این پرچم مشکی برای عاشورا شعر میگوییم برای غیر مسلمانان.
در این زمینه شاعران و مترجمین مسلمان چقدر دغدغه ترجمه کردن شعر برای فضای آمریکای لاتین دارند؟
ـ اگر اشتباه نکنم، فقط من. اگر اشتباه نکنم درباره حضرت امام حسین7 کس دیگری را نمیشناسم. یعنی شاعران مسلمان دیگر را میشناسم اما اینکه راجع به اهل البیت: صحبت کنند، نه.
این در مورد سیاستگذاران، در مورد دوستان مترجم و شاعر، اینها چهطور میتوانند به ارتقاء شعر اسپانیا کمک بکنند؟
ـ لازم است که مسئولین فرهنگی بیشتر توجه کنند به این مسأله، نه تنها شعر، مسأله هنر را میگویم؛ چرا که در مورد هر جامعهای نمیتوانیم به یک راه برویم؛ نمیتوانیم با همین روشی که برای ایرانیان تبلیغ میشود، برای مردم آمریکای لاتین تبلیغ کنیم و این یک اشتباه بزرگ است، مردم آمریکای لاتین اول انقلابیاند، دوم اهل هنر هستند، ما باید بیشتر به هنر توجه کنیم و بررسی کنیم که چه طور میتوانیم از هنر برای تبلیغ کردن در این منطقه استفاده کنیم. اینها خیلی مؤثرند.
بعد این پتانسیل را فضای ادبی اسپانیا دارد که یک نهضتی برای ترجمه ایجاد شود و یک عدهای از دوستان طلبه مترجم، با تخصص ترجمه بخواهند بنشینند کار بکنند برای ادبیات و شعر؟
ـ بله. اما باید مسائلی را لحاظ کرد، مثلا عرض کردم که شعر کلاسیک در محیط آکادمیک خوانده میشود، که چندان مؤثر نیست چون عموم مردم را در بر نمیگیرد و برای ترجمه مفید نیازمند شعر نو هستیم.
البتّه یک مسالهای هست که به عنوان نقد مطرح میکنم، اساتید فکر میکنند کسی که اهل فضل است، میتواند مترجم هم باشد. اول باید ببینید شغلشان همین است؟ ایشان برای این رشته درس خوانده است؟ و وقتی که به این مساله توجه نمیکنند نتیجه بدی دارد. بعضی از کتابهای ترجمه را که میبینم عین فارسی ترجمه شدهاند. شما شاید اسپانیایی صحبت کنید و حتی استاد زبان اسپانیایی باشید اما برای ترجمه درس نخواندهاید و نمیتوانید درست ترجمه کنید، بنابراین اول باید ببینید این بچهها درس ترجمه خواندهاند یا نه؟
یعنی مرحله اول این است که خود ترجمه به عنوان یک فن آموزش داده شود؟
ـ بله. طبیعی است، منطقی است.
آرزوی موفقیت داریم برای شما آقای السالوادوری و دست شما را به گرمی میفشاریم.