ظرفیتها و ظرافتهای قالبهای نو در آثار شاعران حوزوی
سومین نشست تخصصی ششمین جشنواره شعر اشراق با موضوع «ظرفیتها و ظرافتهای قالبهای نو در آثار شاعران حوزوی» در تاریخ 1 بهمنماه 1402 به دبیری حجةالإسلام سید سلمان علوی و با حضور آقای مرتضی کاردر، حجةالإسلام جواد محدثی، و جمعی از شاعران و علاقهمندان در سینما اشراق معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، برگزار شد.
خلاصه مطالب مطرح شده در جلسه به شرح زیر است:
زمینههای تحوّل در شعر معاصر فارسی
حجةالإسلام علوی:
شعر فارسی در دهه های گذشته متحمل تحولات مختلفی بوده است. زمینه این تحولات آشنایی ایرانیان با فرهنگ غرب که داستانش باز میگردد به شکستهای ایران در جنگهای ایران و روس و عزم عباسمیرزا برای مسلح کردن ایرانیان به علوم و فنون غرب. به ابتکار او گروهی از جوانان برای تحصیل در غرب انتخاب شدند و همزمان گروههایی از غرب برای فعالیتها و آموزشهای علمی فرهنگی نوین و ساخت مدارس به ایران اعزام شدند. حاصل این مواجهه ایران و غرب، آغاز حلقههای روشنفکری در ایران شد. روشنفکرانی نظیر میرزا فتحلی آخوندزاده، ناظمالاسلام کرمانی، میرزا ملکم، طالبوف و دیگران در کنار پیشنهادات فرهنگی و بعضاً ضدّ اسلامی، سلوکی انتقادی نسبت به زبان و ادب فارسی پیش گرفتند، شعر کهن فارسی مورد هجوم تند این دسته از غربآشنایان قرار گرفت و حتّی زمزمههای تغییر خط نیز شنیده میشد.
در مشروطه علاوه بر تغییرات مهمی در محتوا و زبان شعر فارسی، قالبهای نیمهسنتی نیز وارد ادبیات ایران شد و کمی بعد در عصر پهلوی و البته پیش از نیما تلاشهایی برای ارائه قالبهای نو توسط کسانی مثل محمد مقدم و تندرکیا صورت گرفت.
مجموعه تحولات شعر فارسی در اشعار نیما تبلور یافت
آنچه که توسط تقی رفعت و تندرکیا و مقدّم و دیگران پیشنهاد میشد فاقد ساختار محکم و قابل دفاع بود و اگر نیما نبود شاید شعر سرانجام بیگانهای نسبت به تاریخ ادبیات فارسی پیدا میکرد. مجموعه تحوّلات و نوگراییها در شعر نیمایی به انسجام رسید. نیما اگرچه نوگرا بود، اما بر جریانهای نوگرای بدون پشتوانهی شعر کهن و سنت مهار زد. او بر اساس زیباییشناسی سنت شعری ایران از ظرفیتهای شعر غرب استفاده کرد و با ارائه نظریه «وحدت ساختمند» پیوندی خوبی بین ارکان شعر و مضمون محوری آن برقرار کرد.
بعد از نیما شاگردان او نیز تحولات دیگری را برای شعر فارسی رقم زدند. شاملو وزن و قافیه را از شعر حذف کرد اما به موسیقی درونی پایبند بود، اما در ادامه و توسط دیگرانی مثل محمد مستقیمی که موسیقی را هنری مجزّا میدانستند هرگونه وزن و موسیقی از شعر گرفته شد، این رویکرد تا آنجا پیش رفت که تنها عنصر مقوّم شعر را خیال میدانست و حتّی مخالف ضرورت منطق و معنا در شعر بود. به این صورت شعری به نام موج نو به وجود آمد. از اینجا به بعد با دهها سبک و تعریف و پیشنهاد و مانیفستهای متنوع مواجه هستیم، مثل شعر دیگر، شعر حرکت، شعر پلاستیک، شعر پستمدرن و امثال اینها.

ارتباط حوزویان با شعر در چند دهه قبل دچار افت شدیدی شده بود
حجةالإسلام محدثی:
تا حدود پنج دهه قبل در حوزه های علمیه ارتباط بین علما و حوزویان با شعر و شاعری دچار یک افت شدید شده بود. اما با این وجود معدود افراد حوزوی همچون بهجتی شفق یا صادقی رشاد در دهه پنجاه هم دیده می شد که به سرودن اشعاری می پرداختند که بیشتر در قالب شعر نو بود. در آثار شاعران گذشته همچون کتاب شعر اشک شفق به شکلی بسیار زیبا و در قالبی نو به واقعه عاشورا پرداخته شده است.
اقبال به شعر نو در اوایل دوران ظهور آن در میان حوزویها به خصوص از سوی نسل جوان آن زمان خوب بود؛ اما هواداران سبکهای سنتی و کهن زیاد بودند و از ترویج اشعار نو جلوگیری می کردند.
من به یاد دارم آن زمان شب های شعر و ادب و هنری در تالار وحدت و در نیمههای شعبان برگزار می شد. در یکی از آن مراسم ها پیش از اینکه من بروم و شعر بخوانم جناب آقای علی معلم به ایراد سخن پرداخته و به طور شدیدی بر شعر نو تاختند و آن را محصول ادبیات غرب عنوان کردند. اما من وقتی رفتم شعر بخوانم گفتم که علی رغم همه احترامی که برای آقای معلم قائل هستم اما من به عنوان یک طلبه حوزه علمیه قم می خواهم شعر نو بخوانم. در آن زمان لازم بود که این تابو شکسته شود و نگاه تقابلی بین هواداران شعر کهن و شعر نو از بین رود. انگیزه من برای ادامه دادن به شعرسرایی در قالب نو از تأثیرگذاری آن بر جامعه نشأت می گرفت.
شعر نو در سالهای منتهی به انقلاب خیلی مورد استقبال بود، اما در اوایل پیروزی انقلاب فضا برای شعر نو تنگ شد.
شعر حوزه نیازمند تقویت خلاقیت و نوآوری است
مرتضی کاردر:
ادبیات مذهبی نماینده سنتهایی است که حوزه میبایست از آنها حفاظت میکرد. با توجه به اینکه یکی از شعارهای انقلاب اسلامی بازگشت به سنتها بود، در اوایل پیروزی انقلاب فضا برای شعر نو تنگ شد. اما در گذر زمان شاعران شعر نو جایگاه بهتر و عمومیتری پیدا کردند. البته در اوایل انقلاب خود شاعران شعر نو نیز به طور دقیق نمیدانستند که چگونه باید به مواجهه با شرایط جدید بپردازند، از این رو فعالیتهای آن دسته از شاعران حوزوی که با قالبهای شعر نو مواجهه داشتهاند، از این جهت که اولین افراد حوزوی هستند که به این عرصه ورود پیدا کردهاند، قابل ستایش است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی راه اثبات توانمندی در شاعری به سرودن اشعار سنتی گره خورده بود، بسیاری از افرادی که پس از پیروزی انقلاب به اشعار سنتی میپرداختند، قبل از انقلاب آثار زیادی در قالبهای نو سروده بودند.
عمده شعر شاعران حوزوی در عصر حاضر تابعی از شعر مذهبی قم است و کمتر آثار و محتوای جدیدی را در آنها میتوان دید. این امر نیازمند تقویت روحیه خلاقیت و شناخت بیشتر تاریخ در میان شاعران جوان حوزوی است. شعر حوزه در دهه شصت قویتر و با لحاظ کردن سایر نگاههای خارج از حوزه دنبال می شد.
شعر نو ملازم حرکت، قیام و اعتراض است
حجةالإسلام علوی:
در حال حاضر جریان نو گرا در حوزه منزوی است. گویا مطابق قانونی نانوشته، شعر نو ملازم حرکت، انقلاب، اعتراض و قیام است. این ظرفیت در شعر انقلاب به خوبی نمایان شد. اکنون نیز لازم است برای غنیتر شدن جریانهای نوگرا در حوزه حلقهها و نشستهای متمرکزی برگزار شود.
حجةالإسلام محدثی:
من معتقدم که اگر شعر نو دارای ظرفیتهایی برای نشر معارف اهل بیت علیهم السلام و رساندن پیام لازم به جامعه امروز باشد، چرا از این قالب استفاده نشود؟ بر همین اساس بوده که در سرودن اشعارم بدون تعصب همواره از این قالب استفاده نموده و بعضاً از قالبهای کهن نیز بهره بردهام.
کاردر:
لازم است شاعران جوان و استعدادهای حوزوی مورد شناسایی و توجه قرار گیرند و با برگزاری جشنواره های مختلف میتوان این کار را انجام داد.
پایان